فهرست مطالب
نشریه پژوهش و نوآوری در تربیت و توسعه
سال چهارم شماره 2 (پیاپی 14، تابستان 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/05/16
- تعداد عناوین: 12
-
-
صفحات 1-15
امروزه عصر جدید، عصر فضای مجازی نامیده می شود که صاحب نظران آن را دولبه نام نهاده اند. از طرفی تاثیرات شگرف فضای مجازی بر تمام حوزه های زندگی اجتماعی انکارناپذیر است و از طرفی نیز آسیب ها و تهدیدهای آن نیز مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی محتوایی آموزش والدین برای پیشگیری از آسیب های فضای مجازی در اختیار دانش آموزان است. روش این پژوهش کیفی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش متخصصین حوزه فضای مجازی بودند که نمونه شامل 11 نفر از خبرگان در حوزه فضای مجازی به شیوه اشباع نظری و از طرح نمونه گیری در دسترس استفاده شد. روش گردآوری داده ها در این پژوهش مطالعه پیشینه، مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و صاحب نظران بوده است. برای اعتبار یافته ها از دیدگاه خبرگان و پایای نیز از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها نیز از روش کدگذاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که محتوای آموزش والدین جهت پیشگیری از آسیب های فضای مجازی بایستی شامل سه مولفه دانش(مزایای فضای مجازی، شناخت آسیب های فضای مجازی و ارتقای آگاهی والدین)، نگرش و مهارت (مهارت فناوری، فرزندپروری و مهارت های زندگی) باشد. می توان نتیجه گرفت والدین با توسعه دانش، مهارت و نگرش خود نسبت به فضای مجازی می توانند تا حدی از آسیب های فضای مجازی برای فرزندان خود بکاهند.
کلیدواژگان: آموزش والدین، پیشگیری، آسیب، فضای مجازی -
صفحات 16-38
هدف از این پژوهش بررسی رابطه عوامل زمینه ای با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم؛ پژوهشی ترکیبی با داده های ایرانی تیمز 2019 بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دختر و پسر ایرانی می باشند که در آزمون تیمز 2019 شرکت کرده بودند. نمونه آماری این پژوهش نیز شامل 224 مدرسه و تعداد 6010 دانش آموز (دختر وپسر) پایه چهارم ابتدایی با میانگین سنی 2/10 ماه است که در مطالعه تیمز 2019 شرکت داشتند. تیمز 2019 برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز مربوط به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در ریاضی و علوم، از ابزار دفترچه آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه های مرتبط با 5 زمینه برنامه درسی، مدرسه، معلم، دانش آموز و پرسشنامه والدین استفاده کرد که شامل 5 دفترچه آزمون درس ریاضی و درس علوم و 5 پرسشنامه پیشینه کاوی است.تجزیه و تحلیل با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون چند سطحی و با استفاده از نرم افزار R و بسته lmeR انجام شد و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای سطح دانش آموز، والدین، معلم، مدرسه و برنامه درسی با پیشرفت ریاضیات رابطه معنی داری دارند و این روابط در سطح مدرسه (کلاس) متفاوت است (01/0=>P) همینطور متغیرهای سطح دانش آموز، والدین، معلم، مدرسه و برنامه درسی با پیشرفت علوم رابطه معنی داری دارند و این روابط در سطح مدرسه (کلاس) متفاوت است (01/0=>P).
کلیدواژگان: عوامل زمینه ای، پیشرفت تحصیلی، دانش آموزان پایه چهارم، تیمز 2019 -
صفحات 39-57
هدف، بررسی وضع موجود آموزش مصرف بهینه آب در برنامه درسی کتب دوره دوم ابتدایی است. برای بررسی این موضوع از تحلیل محتوای کمی از نوع توصیفی و از روش تحلیل آماری"آنتروپی شانون" استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کتب دوره دوم ابتدایی شامل 24 جلد کتاب درسی است. حجم نمونه با حجم جامعه برابر و محتوای همه کتب درسی دوره دوم ابتدایی مورد تحلیل قرار گرفتند. روایی صوری و محتوایی تحقیق توسط 5 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی تایید شده است پایایی تحقیق با استفاده از ضریب توافق کاپا برآورد گردید. ابزار پژوهش، چک لیست تحلیل محتوا است. در مجموع، نتایج پژوهش دارای 4 مقوله اصلی و 12 مقوله فرعی بوده می توان نتیجه گرفت که در محتوای کتب درسی دوره دوم ابتدایی به برخی مولفه های اهمیت و مصرف بهینه آب کمتر یا اصلا توجهی نشده است در تنظیم محتوای کتب این دوره در رابطه با مولفه های اهمیت و مصرف بهینه آب توازن رعایت نشده است.
کلیدواژگان: آموزش، اهمیت آب، تحلیل محتوا، مصرف بهینه آب، برنامه درسی -
صفحات 58-74
این تحقیق به منظور معرفی یک مدل برتری سازمانی (EFQM) مناسب برای آموزش پیش دبستانی در شهر شیراز انجام شد. روش تحقیق از نوع ترکیبی (کیفی-کمی) بود و جمعیت آماری شامل اسناد علمی، کیفی و کمی بود. بخش کیفی شامل کارشناسان دانشگاه (n=21) و بخش کمی شامل نمونه ای از 97 کارشناس دانشگاهی بود. نمونه گیری نامنظم به روش بولدران برفی برای بخش کیفی و نمونه گیری تصادفی مقطعی برای بخش کمی استفاده شد. ابزارهای جمع آوری داده شامل کدنویسی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ساخته شده توسط پژوهشگر بود. داده های کیفی با استفاده از روش نظریه زمینه ای تجزیه و تحلیل شدند، در حالی که برای تحلیل داده های کمی از آزمون t استفاده شد. یافته ها ابعاد و مولفه های کلیدی مدل برتری سازمانی مناسب برای آموزش پیش دبستانی را شناسایی کرد که شامل اهداف، دیدگاه و استراتژی، فرهنگ و رهبری سازمانی، مشارکت ذینفعان، ایجاد ارزش پایدار، بهبود عملکرد و تحول، نگرش های ذینفعان و نتایج استراتژیک و عملکردی می شود.
کلیدواژگان: مدل برتری سازمانی، آموزش پیش دبستانی، EFQM -
صفحات 75-90
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در سازمان های خصوصی با تاثیر از مدیریت منابع انسانی با در نظر گرفتن پیشایندها و پیامدها انجام شد. روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش را سه بخش اسناد و مدارک علمی، بخش کیفی (خبرگان) و بخش کمی (مدیران منابع انسانی سازمان ها و شرکت های خصوصی شهر تهران) تشکیل دادند. حجم نمونه در بخش کیفی شامل 19 خبره بود که با استفاده از اصل اشباع و روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. همچنین در بخش کمی، 252 مدیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در بخش کیفی این پژوهش برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در مرحله کمی از پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی برای محاسبه روایی ازنظر خبرگان و برای محاسبه پایایی از توافق درون موضوعی و همچنین توافق بین دو کدگذار استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن داده های بخش کیفی بود. همچنین، به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و سازه و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل مضمون با نرم افزار Maxqda 2022 بود و همچنین در بخش کمی با توجه به سوال های پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی تاییدی) با استفاده از نرم افزارهای Spss-v23 و Smart pls-v8 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد پیشایندهای به کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی شامل استراتژی و چشم انداز سازمان، فرهنگ سازمانی و منابع و زیرساخت ها و پیامدهای آن شامل بهبود فرآیند استخدام، توسعه آموزش، کاهش خطا و افزایش دقت و ایجاد مزیت رقابتی بود، همچنین بر اساس پیشایندها و پیامدهای شناسایی شده مدل پژوهش طراحی شد که از اعتبار مناسبی برخوردار بود.
کلیدواژگان: هوش مصنوعی، پیشایندها و پیامدها، مدیریت منابع انسانی، سازمان های خصوصی -
صفحات 91-108
این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی پیشران های توسعه منابع انسانی در صنعت گردشگری ورزشی ایران انجام شد تا راهکارهای بهبود عملکرد و افزایش بهره وری نیروی انسانی در این صنعت مورد ارزیابی قرار گیرد. این مطالعه کیفی از روش مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران و کارشناسان حوزه گردشگری ورزشی استفاده کرد. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و تا اشباع نظری ادامه یافت. داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و از نرم افزار NVivo برای دسته بندی و تجزیه داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که چندین پیشران کلیدی در توسعه منابع انسانی صنعت گردشگری ورزشی ایران نقش دارند، از جمله سیاست گذاری دولتی، کارآمدی قوانین اداری، برنامه ریزی آموزشی، شایستگی منابع انسانی، زیرساخت ها و امنیت شغلی. همچنین، استفاده از فناوری های نوین و دیجیتالی به عنوان عامل موثر در افزایش کارایی و بهره وری نیروی انسانی شناسایی شد. این پژوهش نشان داد که توسعه منابع انسانی در صنعت گردشگری ورزشی ایران نیازمند تدوین سیاست های حمایتی، استفاده از فناوری های نوین، و آموزش های مستمر است. نتایج این تحقیق می تواند به عنوان راهنمایی برای سازمان ها و نهادهای مرتبط در بهبود مدیریت نیروی انسانی در این صنعت مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژگان: توسعه منابع انسانی، گردشگری ورزشی، سیاست گذاری دولتی، آموزش های مستمر، فناوری های نوین -
صفحات 109-124
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد آموزشی یادگیری مغز محور و راهبردهای خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص انجام شده است. پژوهش حاضر به روش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود که به طور تصادفی در سه گروه (یادگیری مغز محور، راهبردهای خودتنظیمی و گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ها، آزمون های استاندارد پیشرفت تحصیلی بود. یافته ها نشان داد هر دو مداخله آموزشی به طور معناداری موجب بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری شدند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هر دو رویکرد یادگیری می توانند به عنوان ابزارهای موثر در ارتقای توانمندی های تحصیلی و شناختی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص به کار گرفته شوند. ترکیب این دو رویکرد می تواند چارچوبی جامع برای بهبود یادگیری و رشد شناختی این دانش آموزان فراهم آورد و به افزایش کیفیت آموزش در سیستم های آموزشی معاصر کمک کند.
کلیدواژگان: یادگیری مغز محور، راهبردهای خودتنظیمی، پیشرفت تحصیلی، اختلال یادگیری خاص -
صفحات 125-144
مطالعات نشان می دهد که کولی ها در زمینه دسترسی به آموزش با چالش ها و مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کنند؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های آموزش به دانش آموزان کولی در دهه اخیر و راهکارهای رفع آن انجام شد. مطالعه حاضر از نوع کیفی است و از روش سنتز پژوهی و تکنیک تحلیل محتوا انجام گرفت. معیار ورود پژوهش ها در این مطالعه، مرتبط بودن با هدف پژوهش و اجرای آن در مقطع ابتدایی در دهه اخیر (2013 تا 2023) بوده است. جامعه مورد مطالعه، تحقیقات انجام شده در دهه اخیر بودکه طی واکاوی محتوایی دسته بندی و غربالگری انجام گرفته و در حدود 49 پژوهش که واجد شرایط و معیارهای مدنظر بودند، به صورت هدف مند انتخاب شده، کدگذاری و طبقه بندی صورت گرفته و پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج شدند. یافته ها نشان داد که آموزش به دانش آموزان کولی در دهه اخیر، با شش چالش عمده از جمله: چالش های فرهنگی ، چالش های اقتصادی، چالش های اجتماعی، چالش های اداری، چالش های تحصیلی و چالش های مربوط به برنامه درسی ، روبرو بوده است. علاوه بر این، سنتز راهکارهای پیشنهادی برای رفع این چالش ها نیز ارائه شد.
کلیدواژگان: راهکارها، آموزش، دانش آموزان کولی، سنتز پژوهی -
صفحات 136-152
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازی (مورد مطالعه دانشگاه های آزاد شهر تهران) است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده کیفی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه داده بنیاد نوظهور است. جامعه مورد نظر پژوهش خبرگان تشکیل می دهد که بر اساس روش نمونهگیری نظری از نوع گلوله برفی و بر اساس اشباع نظری داده ها، 15 نفر خبره برای مصاحبه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در آن، ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازیتنظیم شد. برای فرم مصاحبه یادشده ابتدا تعدادی الگوها، یافته ها، مطالعات و نظریه های ملی و جهانی بررسی شده، سپس، با کدگذاری باز، شاخص ها احصا شدند و از طریق کدگذاری محوری، در قالب ابعاد، مولفه ها و شاخص ها مقوله بندی شد، و برای 15 نفر از خبرگان ارسال و به کمک کدگذاری انتخابی از طریق مصاحبه، فن دلفی و بارش فکری ابعاد و مولفه ها شناسایی شد. در نتیجه، 3 بعد، 9 مولفه 62 شاخص برای الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازی نهایی شد. پس از تایید نهایی و اولویت بندی خبرگان، ابعاد، مولفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم شده، و مجددا الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد.
کلیدواژگان: الگو، یادگیری، مشارکتی، فضای مجازی -
صفحات 145-161
پژوهش از نظر افق زمانی یک تحقیق تک مقطعی است و از نظر هدف شناختی، تحقیق حاضر از توصیفی از نوع کاربردی است و استراتژی های پژوهش در قالب پژوهش های همبستگی و پیمایشی قابل بیان می باشند. از آنجایی که پژوهش حاضر از نوع پیمایشی می باشد، به استراتژی پیمایشی بیشتر می پردازیم. در بخش کیفی؛ جامعه آماری شامل سازمان آموزش و پرورش کشور است؛ که این پژوهش 20 نفر از افرادی را که در حوزه سند تحول بنیادین مشغول به فعالیت بوده اند را انتخاب خواهد کرد. در بخش کمی؛ پرسشنامه بصورت تصادفی دراختیارنمونه مقدماتی 25 نفره ای از مدیران و معلمان و کارکنان اداره آموزش و پرورش قرار گرفت. داده های این پژوهش از لحاظ شناسایی چالش ها و موانع اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده خواهد شد. نتایج پژوهش نشان داد که؛ 5 عامل که عبارتند از: سیاستگذاری، مفهومی، مدیریتی، قانون گذاری و اجرایی به عنوان چالشها و موانع اجرایی سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش شناسایی شد. در نتیجه؛ محتوای برنامه های آموزش وپرورش متناسب با سند تحول تغییر یابد. از ارتباطات درون ساختاری برای اجرای سند تحول و افزایش تاکید بر اجرای سند تحول بنیادین استفاده گردد، ضمایم مفاد سند تحول به گونه ای تنظیم شود تا فرصتی برای مدیریت محوری در مدارس ایجاد کند، از طریق رده های عالی وزارت آموزش وپرورش عزم و اراده ادارات آموزش و پرورش برای اجرای سند بنیادین تحول در آموزش و پرورش تقویت شود، ساختار سازمانی مناسب با سند تحول در آموزش و پرورش ایجاد شود.
کلیدواژگان: موانع اجرایی، چالش ها، سند تحول بنیادین، نظام آموزش و پرورش -
صفحات 162-180
این پژوش با هدف بررسی آموزش مهارت های عملی برمبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در شاخه فنی و حرفه ای انجام شد. روش تحقیق یک پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است. که رویکرد بخش کیفی گراندد تئوری یا تئوری داده بنیاد بود که با مصاحبه با خبرگان و انجام سه نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. برای سطح بندی و رتبه بندی عوامل و تعیین نوع متغیرها و همچنین بررسی روابط بین متغیرهای مدل، تعیین شدت روابط و شناسایی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری معیارها از روش ترکیبی ISM-DEMATEL استفاده شد. برای تعیین وضعیت موجود آموزش مهارت های عملی در شاخه فنی حرفه ای از نظر مولفه های مدل هم از پرسشنامه در بخش کمی استفاده شد. نتایج نشان داد ضرورت الگوی آموزش مهارت های عملی برمبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در شاخه فنی حرفه ای تحت تاثیر عوامل علی که شامل توسعه دانشی، و مهارتی و فردی می باشد، قرار دارد. تلاش در راستای الگوی آموزش مهارت های عملی برمبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در شاخه فنی حرفه ای می تواند با در نظر گرفتن راهبردهایی همچون آموزه های انگیزشی، دینی و مذهبی، معنوی، اجتماعی، فرهنگی و آموزش های ارزش مدار و هدفمند، مشورت پذیری و الگو سازی، به عرصه ظهور برسد. ضرورت و راهبردهای الگوی آموزش مهارت های عملی برمبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در شاخه فنی حرفه ای قطعا از بعضی عوامل ویژه زمینه ای همچون خود مدیریتی، ارزش های اخلاقی انسانی و ولایت مداری تاثیرپذیر است. همچنین باید در نظر داشت که راهبردها می تواند تحت تاثیر عوامل مداخله ای همچون سبک زندگی، فعالیت های جهادی و کیفیت نوآوری قرار گیرد و این عوامل مداخله گر می تواند موجب محدود شدن یا تسهیل راهبردها شوند و نهایتا الگوی آموزش مهارت های عملی برمبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در شاخه فنی حرفه ای می تواند پیامدهایی از قبیل پرورش معنویات، تربیت اجتماعی، ترویج ارزش ها، پرورش اصول دینی، تربیت اخلاقی و اعتقادی را در بر داشته باشد.
کلیدواژگان: مهارت، مهارت های عملی، مکتب، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی -
صفحات 198-216
هدف از تدوین این پژوهش ارائه الگوی تربیت سیاسی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان است که با تاکید بر دیدگاه فلسفی شهید مطهری و جان دیویی در رابطه با تربیت سیاسی صورت گرفته است. روش تحقیق؛ کیفی از نوع تحلیل محتوای قیاسی است که با استفاده از رویکرد وصفی تفسیری به تحلیل مبانی فلسفی تربیت سیاسی پرداخته است. جامعه آماری در این پژوهش شامل تحلیل محتوای کلیه کتب و منابع نوشته شده پیرامون مبحث تربیت سیاسی است. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری هدفمند است. در این پژوهش برای بررسی روایی از معیار باورپذیری و برای پایایی، از معیار اطمینان پذیری استفاده شده است. نتایج حاصل از کدگذاری آزاد یا اولیه اندیشه های تربیت سیاسی فلاسفه مسلمان نشان می دهد که 38 مفهوم اولیه با کدگذاری آزاد استخراج شده است. پس از تعیین کدهای باز و مقولات محوری در ادامه به کدگذاری گزینشی مبادرت شد. حاصل این کدگذاری نشان داد که اندیشه تربیت سیاسی فلاسفه اسلامی مبتنی بر تربیت سیاسی معرفت شناسانه، مشارکت محور، شریعت مدار، عدالت محور و اتحاد محور می باشد. در ادامه، نتایج حاصل از کدگذاری آزاد یا اولیه اندیشه های تربیت سیاسی فلاسفه غیرمسلمان نشان می دهد که 43 مفهوم اولیه با کدگذاری آزاد به دست آمده است. پس از تعیین کدهای باز و مقولات محوری در ادامه به کدگذاری گزینشی مبادرت شد و مشخص گردید که اندیشه تربیت سیاسی فلاسفه غیرمسلمان مبتنی بر تربیت سیاسی آگاهی بخش، اراده گرا و جامعه گرا می باشد. در مجموع استناد به این نتایج می تواند به عنوان گامی مهم و اثربخش جهت تبیین الگوی تربیت سیاسی در نظام آموزش و پرورش باشد تا دانش آموزان با محوریت ارزش های سیاسی مورد تربیت قرار بگیرند.
کلیدواژگان: تربیت سیاسی، تربیت اجتماعی، عدالت، مشارکت سیاسی، شهید مطهری
-
Pages 1-15
Today’s era is known as the era of cyberspace, which experts describe as a double-edged sword. On one hand, the significant influence of cyberspace on all aspects of social life is undeniable, and on the other hand, its harms and threats have also drawn the attention of experts. The aim of the present research is to propose a content model for parental education to prevent the harm of cyberspace among students. This research employs a qualitative method and is applied in nature. The statistical population of this research consists of specialists in the field of cyberspace, with a sample of 11 experts selected using theoretical saturation and convenience sampling. The data collection methods include a review of the literature and semi-structured interviews with experts and specialists. To validate the findings, expert opinions were used, and to ensure reliability, the coefficient of agreement between coders was applied. Data analysis was performed using coding methods. The findings indicated that the content of parental education for preventing cyberspace harm should encompass three components: knowledge (benefits of cyberspace, understanding cyberspace harms, and enhancing parental awareness), attitudes, and skills (technological skills, parenting, and life skills). It can be concluded that by developing their knowledge, skills, and attitudes toward cyberspace, parents can reduce the risks associated with cyberspace for their children to some extent.
Keywords: Parental Education, Prevention, Harm, Cyberspace -
Pages 16-38
The aim of this research was to examine the relationship between contextual factors and the academic achievement of fourth-grade students, utilizing a mixed-methods approach with Iranian TIMSS 2019 data. The research was applied in nature, and methodologically, it followed a descriptive survey design. The statistical population included all Iranian fourth-grade students, both boys and girls, who participated in the TIMSS 2019 assessment. The sample consisted of 224 schools and a total of 6,010 fourth-grade students (boys and girls), with an average age of 10.2 years, who took part in the TIMSS 2019 study. To collect the necessary data regarding students' academic achievement in mathematics and science, TIMSS 2019 employed the student achievement test booklets and associated questionnaires related to five domains: curriculum, school, teacher, student, and parents. This included five test booklets for mathematics and science and five background questionnaires. The data analysis was conducted using correlation methods and multilevel regression, utilizing R software and the lmeR package. Reliability was assessed through Cronbach’s alpha coefficient. The results showed that the student-level, parent-level, teacher-level, school-level, and curriculum-level variables had a significant relationship with mathematics achievement, and these relationships varied at the school (class) level (P ≤ 0.01). Similarly, the student-level, parent-level, teacher-level, school-level, and curriculum-level variables had a significant relationship with science achievement, and these relationships also varied at the school (class) level (P ≤ 0.01).
Keywords: Contextual Factors, Academic Achievement, Fourth-Grade Students, TIMSS 2019 -
Pages 39-57
The objective of this study is to evaluate the current state of education on optimal water use in the curriculum of second-grade elementary school textbooks. To investigate this issue, a quantitative content analysis of a descriptive type was conducted using the "Shannon Entropy" statistical analysis method. The statistical population of this research includes all textbooks of the second elementary stage, totaling 24 textbooks. The sample size is equal to the population size, and the content of all second elementary school textbooks was analyzed. The face and content validity of the research was confirmed by five curriculum planning experts. The reliability of the research was estimated using the Kappa agreement coefficient. The research tool was a content analysis checklist. Overall, the research results consist of four main categories and twelve subcategories, leading to the conclusion that certain components related to the importance and optimal use of water have been given little or no attention in the content of second-grade elementary school textbooks. Additionally, there is a lack of balance in the content concerning the components of the importance and optimal use of water.
Keywords: Education, Importance Of Water, Content Analysis, Optimal Water Use -
Pages 58-74
This research aimed to introduce a suitable EFQM (European Foundation for Quality Management) organizational excellence model for preschool education in the city of Shiraz. The research method was a mixed-method approach (qualitative-quantitative), and the statistical population included scientific, qualitative, and quantitative documents. The qualitative section comprised university experts (n = 21), while the quantitative section included a sample of 97 university experts. Non-random snowball sampling was used for the qualitative section, and cross-sectional random sampling was employed for the quantitative section. Data collection tools included coding, semi-structured interviews, and a researcher-made questionnaire. Qualitative data were analyzed using grounded theory, while a t-test was used for quantitative data analysis. The findings identified the dimensions and key components of an appropriate organizational excellence model for preschool education, which included objectives, vision and strategy, organizational culture and leadership, stakeholder engagement, sustainable value creation, performance improvement and transformation, stakeholder perspectives, and strategic and operational outcomes.
Keywords: Organizational Excellence Model, Preschool Education, EFQM -
Pages 75-90
The present study aimed to propose a model for the application of artificial intelligence (AI) in private organizations influenced by human resource management, considering its antecedents and consequences. The research method was applied in terms of purpose and exploratory mixed-method (qualitative-quantitative) in terms of data collection. The statistical population of the study consisted of three sections: scientific documents, the qualitative section (experts), and the quantitative section (human resource managers of private organizations and companies in Tehran). The sample size in the qualitative section included 19 experts, who were selected using the principle of saturation and purposive non-random sampling. Additionally, in the quantitative section, 252 managers were selected through convenience sampling. In the qualitative phase, semi-structured interviews were used to collect data, and in the quantitative phase, a researcher-made questionnaire derived from the qualitative section was employed. In the qualitative section, validity was calculated through expert opinions, and reliability was assessed using inter-rater agreement and agreement between two coders, with the results indicating the validity and reliability of the qualitative data. Moreover, in order to determine the validity of the questionnaire, content and construct validity were utilized, and to assess reliability, Cronbach's alpha coefficient and composite reliability were employed, with the results indicating the validity and reliability of the tool. Data analysis in the qualitative section was conducted using thematic analysis with Maxqda 2022 software, and in the quantitative section, based on the research questions, descriptive and inferential statistical methods (one-sample t-test and confirmatory factor analysis) were applied using SPSS v23 and Smart PLS v8 software. The research findings indicated that the antecedents of AI application in human resource management include organizational strategy and vision, organizational culture, and resources and infrastructure. The consequences of AI application include improvement in the recruitment process, development of training, reduction of errors, increased accuracy, and the creation of competitive advantage. Furthermore, based on the identified antecedents and consequences, the research model was designed and demonstrated appropriate validity.
Keywords: Artificial Intelligence, Antecedents, Consequences, Human Resource Management, Private Organizations -
Pages 91-108
This study aimed to identify and investigate the drivers of human resource development in Iran’s sports tourism industry to evaluate strategies for improving performance and increasing human resource productivity in this sector. This qualitative study employed semi-structured interviews with managers and experts in the field of sports tourism. Participants were selected through purposive sampling, and interviews continued until theoretical saturation was reached. Thematic analysis was used to analyze the data, and NVivo software was utilized for data categorization and analysis. The results revealed several key drivers of human resource development in Iran’s sports tourism industry, including government policy-making, administrative regulation efficiency, educational planning, human resource competencies, infrastructure, and job security. The use of modern digital technologies was also identified as an important factor in enhancing the efficiency and productivity of human resources. This study demonstrated that human resource development in Iran’s sports tourism industry requires supportive policies, the application of modern technologies, and continuous training. The findings of this research can serve as a guide for organizations and institutions involved in improving human resource management in this sector.
Keywords: Human Resource Development, Sports Tourism, Government Policy, Continuous Training, Modern Technologies -
Pages 109-124
This study aims to compare the effectiveness of two educational approaches: brain-based learning and self-regulation strategies, on the academic achievement of students with specific learning disabilities. The current research was conducted using a quasi-experimental method with a pre-test and post-test design and a control group. The statistical population consisted of elementary school students with specific learning disabilities who were randomly assigned to three groups (brain-based learning, self-regulation strategies, and control group). Data collection instruments included questionnaires and standardized academic achievement tests. The findings indicated that both educational interventions significantly improved the academic achievement of students with learning disabilities. The results suggest that both learning approaches can serve as effective tools for enhancing the academic and cognitive capabilities of students with specific learning disabilities. The combination of these two approaches could provide a comprehensive framework for improving learning and cognitive development in these students and contribute to enhancing the quality of education in contemporary educational systems.
Keywords: Brain-Based Learning, Self-Regulation Strategies, Academic Achievement, Specific Learning Disorder -
Pages 125-144
The present study aims to propose a learning model in elementary education with an entrepreneurial approach. The research method is applied in terms of purpose and exploratory in nature. Data collection was conducted quantitatively using a questionnaire as the data collection tool. After the execution of the questionnaire, data analysis was performed through both descriptive and inferential methods using SPSS 16 and Smart PLS software. In this research, descriptive statistics, including frequency, percentage frequency, frequency distribution tables, and chart plotting, were utilized to describe the characteristics of the questionnaire respondents. The results revealed that the component of entrepreneurial educational factors, the component of entrepreneurial organizational factors, the component of extra-organizational entrepreneurial factors, the component of individual factors, and finally, the component of entrepreneurial management factors were all retained in the analysis because none of the components had a factor loading below 0.3. Consequently, all five components, along with their respective indicators, were accepted as dimensions and components of the learning model in elementary education with an entrepreneurial approach. The fit indices in the factor analysis confirmed the model's overall fit.
Keywords: Research Synthesis, Gypsy Students, Education, Solutions, Challenges -
Pages 136-152
The aim of this study is to design a model for collaborative learning in virtual environments, specifically focusing on the Islamic Azad Universities in Tehran. The research is applied in terms of its goal, employs qualitative data, and is exploratory in nature, based on a grounded theory approach. The study population consists of experts, and 15 experts were selected for interviews through theoretical sampling of the snowball type, based on theoretical data saturation. A semi-structured interview was used as the research tool, organizing the dimensions, components, and indicators of the collaborative learning model in virtual environments. Initially, several models, findings, studies, and national and global theories were reviewed to create the interview form. Subsequently, open coding was used to identify indicators, and axial coding categorized them into dimensions, components, and indicators, which were then sent to the 15 experts. Through selective coding, interviews, the Delphi method, and brainstorming, the dimensions and components were identified. As a result, three dimensions, nine components, and 62 indicators for the virtual collaborative learning model were finalized. Following the experts' final validation and prioritization, the model's dimensions, components, and indicators were mapped, and the model was re-validated by experts.
Keywords: Model, Learning, Virtual Space, Collaborative -
Pages 145-161
This research is a cross-sectional study in terms of its temporal scope, and in terms of cognitive purpose, it is a descriptive-applied research. The research strategies can be explained within the framework of correlational and survey studies. Since the current study is of a survey type, more attention is paid to the survey strategy. In the qualitative section, the statistical population consists of the National Education Organization; in this study, 20 individuals who have been involved in the field of the Fundamental Transformation Document will be selected. In the quantitative section, a questionnaire was randomly distributed among a preliminary sample of 25 managers, teachers, and staff from the Department of Education. The data for this study will be collected through semi-structured interviews to identify the challenges and barriers to the implementation of the Fundamental Transformation Document in the education system. The research findings identified five factors—policy-making, conceptual, managerial, legislative, and executive—as the challenges and barriers to implementing the Fundamental Transformation Document in the education system. Consequently, the content of education programs should be modified in accordance with the document. Internal communications should be leveraged to facilitate the implementation of the document and increase the emphasis on its execution. The appendices of the document should be formulated in a way that creates an opportunity for school-based management, and through the higher ranks of the Ministry of Education, the resolve of education departments to implement the Fundamental Transformation Document should be strengthened. Additionally, an organizational structure suitable for the document should be established within the education system.
Keywords: Implementation Barriers, Challenges, Fundamental Transformation Document, Education System -
Pages 162-180
This research aimed to examine the practical skills training based on the School of Martyr General Qasem Soleimani in technical and vocational education. The research method employed was a mixed-methods approach (qualitative-quantitative). The qualitative section followed the grounded theory approach, involving interviews with experts and applying three types of coding: open, axial, and selective. To classify and rank the factors, identify variable types, examine relationships between model variables, and determine the intensity of relationships as well as identify the influence and dependence of criteria, a combined ISM-DEMATEL method was used. A questionnaire was also used in the quantitative section to assess the current state of practical skills training in technical and vocational education based on the model's components. The results indicated that the necessity of a practical skills training model based on the School of Martyr General Qasem Soleimani in technical and vocational education is influenced by causal factors, including knowledge development, skills enhancement, and personal growth. Efforts towards a practical skills training model based on the School of Martyr General Qasem Soleimani in technical and vocational education can emerge by considering strategies such as motivational, religious, spiritual, social, and cultural teachings, as well as value-oriented and goal-driven training, consultation, and role modeling. The necessity and strategies of the practical skills training model are undoubtedly influenced by specific contextual factors, such as self-management, human ethical values, and leadership loyalty. It should also be noted that the strategies can be affected by intervening factors, such as lifestyle, volunteer activities, and innovation quality, which may either restrict or facilitate the strategies. Ultimately, the practical skills training model based on the School of Martyr General Qasem Soleimani in technical and vocational education can yield outcomes such as spiritual development, social education, the promotion of values, the cultivation of religious principles, and ethical and moral training.
Keywords: Education, Skills, Practical Skills, School, Sardar Martyr Haj Qassem Soleimani -
Pages 198-216
The purpose of this study is to present a model of political education from the perspective of both Muslim and non-Muslim thinkers, emphasizing the philosophical views of Martyr Morteza Motahari and John Dewey concerning political education. The research method is qualitative, employing deductive content analysis. Using a descriptive-interpretive approach, the study analyzes the philosophical foundations of political education. The statistical population of this research includes the content analysis of all books and resources written on the topic of political education. The sampling method is purposive sampling. To examine validity, the criterion of credibility was used, and for reliability, the criterion of dependability was employed. The results of open or initial coding of the political education ideas of Muslim philosophers indicate that 38 initial concepts were extracted through open coding. After determining the open codes and axial categories, selective coding was performed. The findings revealed that the ideas of Islamic philosophers regarding political education are based on epistemological political education, participatory orientation, Sharia-oriented education, justice-centeredness, and unity-centeredness. Furthermore, the results of open or initial coding of the political education ideas of non-Muslim philosophers show that 43 initial concepts were obtained through open coding. After identifying the open codes and axial categories, selective coding was conducted, demonstrating that the political education thoughts of non-Muslim philosophers are based on awareness-raising, voluntarism, and social orientation. Overall, referencing these results can serve as a significant and effective step in explaining a model of political education within the education system so that students are educated with a focus on political values.
Keywords: Political Education, Martyr Motahari, Social Education, Justice, Political Participation